۱۳۹۰ شهریور ۱۳, یکشنبه

مدیریت ناصحیح در پروژه های هسته ای

در نوشته قبلی در مورد تاخیرات ساخت نیروگاه اتمی بوشهر صحبت کردیم. اکثر گلایه ها در این مورد متوجه پیمانکاران خارجی می شود که از روی عمد پروژه را به تاخیر می اندازند تا پول بیشتری به جیب بزنند و در پشت سر نیز ایرانیان را مورد تمسخر قرار می دهند. البته این نظر تا اندازه ای درست است اما لازم است بدانیم که علت اصلی در واقع مدیریت بد و ناصحیح بوده که باعث شده این پروژه و سایر پروژه های هسته ای پس از صرف هزینه های سنگین مالی و زمانی بی نتیجه باقی بماند.
هرگز مشخص نشد که چرا آقای آقازاده بدون هیچ سابقه و دانشی در زمینه انرژی هسته ای به ریاست سازمان انرژی اتمی گمارده شد. این بی اطلاعی و عدم آگاهی ایشان از مسائل فنی مرتبط با صنایع هسته ای موجب نا امیدی بسیاری از متخصصان سازمان انرژی اتمی شد.
بسیاری از کارکنان رده بالای این سازمان از عدم توجه وی به توصیه های آنان در مورده نحوه هزینه بودجه از او دلگیر و خشمگین بودند. او تمام حواس و انرژی خود را بر تولید سانتریفوژ(دستگاهی که در غنی سازی اورانیوم استفاده می شود) در مقیاس صنعتی معطوف کرده بود و همواره در مناسبت های مختلف از نصب پنجاه هزار دستگاه سانتریفوژ در نطنز تا پایان برنامه پنجم توسعه صحبت می کرد. با وجود تعداد زیاد سانتریفوژهای تولید شده در زمان مدیریت ایشان این دستگاه ها عملا از کارایی لازم برخوردار نبودند و همواره دچار اشکالات فنی مختلف می شدند. علت اصلی این امر قدیمی بودن طراحی و پایین بودن بازدهی این مدل بود که طرح آن توسط عبدالقدیر خان، دانشمند پاکستانی به ایران فروخته و تولید آن به روش مهندسی معکوس در ایران آغاز شد.
بنا بر گزارشات مختلف در سال 1389 تنها 20 درصد دستگاه های نصب شده فعال بودند که البته همین رقم هم اغراق آمیز به نظر می رسد.
نکته اینجاست که اگر به جای اصرار بر اینکه به یکباره از تولید انبوه این دستگاه شروع کنیم مقداری از این سرمایه گذاری را در بخش تحقیق و توسعه صرف می کردیم با توانایی های موجود قطعا می توانستیم سانتریفوژهای به روز شده با تکنولوژی بالاتر تولید کنیم که مطمئنا بازدهی بالاتری داشت و در زمان کوتاه تری هم به راه اندازی می رسید.
به طور خلاصه اگر مدیریت صحیحی در این مورد اعمال می شد در هزینه های مالی و زمانی صرفه جویی قابل توجهی صورت می گرفت و در واقعیت هم به غنی سازی صنعتی بسیار نزدیکتر شده بودیم.
ظاهرا اکنون دولت متوجه شده که برای مدیریت برنامه های هسته ای چه توانایی هایی مورد نیاز است و دو جانشین ایشان هردو سابقه فعالیت و تحصیل در زمینه هسته ای داشته اند. اما واقعیت تاسف برانگیز این است که کسی در مورد این 12 سالی که به راحتی از دست دادیم پاسخگو نیست. روالی که متاسفانه در سایر وزارتخانه ها و سازمانهای دولتی هم مشاهده می شود این است که افراد بدون توجه به توانایی ها، تخصص و سوابقشان و صرفا بر اساس اینکه ارتباطشان با محافل قدرت چگونه است در سمتهای مهمی نصب و ابقا می شوند.

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
Donbaleh

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر