۱۳۹۲ شهریور ۳۱, یکشنبه

نرمش قهرمانانه، شاید آخرین فرصت


پس از موافقت آقای خامنه ای با نرمش قهرمانانه در آستانه سفر رئیس جمهور به نیویورک امیدهای تازه ای برای حل بحران هسته ای شکل گرفته است. علائمی که از هر دو طرف ارسال می شود حاکی از این است که هردو طرف در شرایط حاضر مصلحت را در این می بینند که مساله را از طریق دیپلماتیک حل و فصل کنند.
در این میان اما تندروهای هر دو جبهه نیز مترصد فرصت هستند تا نشان دهند پی گیری این روش سرانجامی نخواهد داشت و طرفین هیچ راهی جز ادامه تخاصم و حتی درگیری نظامی ندارند. در این میان جناح تندرو اسرائیل و برخی کشورهای منطقه که مصالحه ایران و غرب را بر خلاف منافع خود می بینند هم تمام نیروی خود را به کار بسته اند تا به هر نحو از بهبود روابط ایران و غرب جلوگیری کنند.
در شرایط فعلی این ممکن است آخرین فرصت برای حل مسالمت آمیز این بحران باشد. هم آقای اوباما و هم آقای روحانی به صراحت این موضوع را اعلام کرده اند که فرصت برای حل این مساله نامحدود نخواهد بود. ظاهرا هم ایران و هم آمریکا و اروپا به خوبی درک کرده اند که چنانچه از این زمینه سازی ایجاد شده به خوبی استفاده نشود ممکن است تندروها وضعیت را به سمتی سوق دهند که به نفع هیچکس نخواهد بود.
حل مساله از راه دیپلماتیک برای ایران البته حیاتی تر است. تجربه هایی مانند عراق، افغانستان و ویتنام نشان داده اند که اگرچه رویارویی نظامی ممکن است به ضرر غرب باشد اما آسیبی که از این ناحیه متوجه مردم این کشورها می شود به مراتب شدید تر و جدی تر خواهد بود به طوری که شاید تا سال ها قادر به جبران این صدمات نباشند.
آقای روحانی اعلام کرده که با اختیار تام به نیویورک سفر می کند. زمزمه هایی هم از ملاقات غیر رسمی ایشان با آقای اوباما شنیده می شود. اگر دو طرف موفق شوند باب مذاکره با شرایط برابر را باز کنند قطعا می توان به نتیجه برد-برد امیدوار بود. در غیر این صورت اما نمی توان پیش بینی کرد که آینده روابط ایران وغرب به کدام سو خواهد رفت. از یک طرف آقای اوباما از طرف تندروهای آمریکا و اسرائیل به نرمش بی فایده در برابر ایران متهم شده است و از سوی دیگر تندروهای داخلی حتی قبل از مذاکره آقای روحانی رابه خیانت و سازشکاری متهم می کنند.
از باب حقوق و عزت ملی اما توجیه مساله چندان پیچیده نیست. ما با صرف هزینه های مالی/انسانی بسیار و البته بدون کوچکترین سود اقتصادی به دانش چرخه تولید سوخت هسته ای دست پیدا کرده ایم و ایران می تواند هر لحظه که اراده کند نسبت به غنی سازی اورانیوم تا درصد دلخواه اقدام کند. از طرف دیگر نیز لازم نیست اقتصاددان و سیاستمدار بود تا متوجه شد اکنون در صنعت نفت با پرداخت همان قیمتی-اگر نه بیشتر- که به شرکت های طراز اول دنیا همچون توتال و بی پی می پرداختیم مجبور به درخواست از شرکت های چینی هستیم که به ایران بیایند و به هزینه ما به تجربه اندوزی و کسب دانش در این صنعت بپردازند و در نهایت هم چیز دندان گیری عاید ایران نکنند؛ یا مثلا در صنعت خودروسازی در حالی که به راحتی می توانستیم با خودروسازهای برتر اروپایی کار کنیم به آموزشگاه ساخت خودرو برای چینی ها بدل شده ایم.
اگر ایران اکنون در ازای رفع تحریم ها ودریافت امتیازات مناسب تصمیم به توافق با غرب و حتی تعطیلی بخشی از پروژه های هسته ای بگیرد می توان مطمئن بود که منافع طولانی مدت به مراتب بیشتری نصیب ایران خواهد شد. همکاری کامل ایران با آژانس و اجازه بازرسی از اماکن مورد درخواست، در حالی که می دانیم چیزی برای پنهان کردن نداریم، می تواند ضمن تضمین اقتدار ایران به دنیا نشان دهد که ایران در این مورد صداقت داشته و موقعیت ایران را در ادامه مذاکرات تقویت کند. در این شرایط اگر ایران با روی باز به مذاکره وارد شود غرب هرگز نخواهد توانست پا پس بکشد چرا که دنیا دیگر به هیچ وجه ادعای صلح طلبی و اعتقاد به دیپلماسی رهبران غرب را باور نخواهد کرد.
اکنون باید منتظر ماند و دید که آیا آقای روحانی هم همچون آقای خاتمی، بنا به ملاحظاتی، از رویارویی با رئیس جمهور آمریکا طفره خواهد رفت یا اینکه با رویارویی از موضع برابر و انجام توافقات اولیه ای که متضمن حقوق ایران هم باشد خواهد توانست گره کور روابط ایران آمریکا را بگشاید و این فرصت تاریخی را برای بهبود زندگی مردم ایران به کار گیرد.

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
Donbaleh

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر